۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۱, شنبه

کتاب وکتابخوانی در راستای گفتگوی تمدنها



به نام خدا

موضوع گفتگوی ما در این پست که در پست قبلی بشارت ان را داده بودم ودست یاری به سوی دوستان دارز کرده بودم کتاب است.

کتاب، همین پدیده ای که در داخل کشور در این 10 روز اخیر، زیادتر از دیگر اوقات سال از ان می شنویم. چرا که این ده روز روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب است .

نمایشگاه به هر حال خوب یا بد برپا شد، ولی من فقط یک نکته یاداور می شوم و ان اینکه چرا در نمایشگاه که باید رونمایی از اثار جدید صورت گیرد تخلیه انبار ناشران هم صورت می گیرد؟ نمایشگاه یا فروشگاه؟

بگذریم چرا که قصد ندارم همین فرصت همگانی کتاب و مواجهه همگانی وگسترده مردم با فرهنگ را از دست بدهیم . مقصود من بیان ضعف هاست وچرایی این نوع از برگزاری نمایشگاه همین وبس .من در مقام تجلیل سپاسگذاری ویا تایید نیستم در بیان ضعف ها می کوشم، نه برای تضعیف که به منظور رفع وتقویت اوضاع موجود.

من از 11 سالگی خودم دست به سوی کتاب دراز کردم ومطالعه را در موضوعی که به ان علاقه داشتم اغازیدم،هنوز از ان زمان زمان زیادی نگذشته در دبیرستان وسالهای اوایل دبیرستان به عضویت کتابخانه امام خمینی در امدم من برادرم وپسر عمویم .این کتابخانه که تصویر انرا شاهد هستید ودر پست های اولیه همین بلاگ درباره ان وماجرایی از ان روزها صحبت کرده ام برای من جاذبه داشته که تا امروز هر سال عضویتم را تمدید کرده ام وهمیشه معتقدم با اینکه اصلا مخزنی غنی نمی تواند باشد و شاید هر سال( بطور متوسط )تنها یک بار به روز شود باز هم کتابهای زیادی دارد که من انها را نخوانده ام از این کتابخانه که پر از اشکال است من وبرادرم استفاده ها کرده ایم و از همین مکان با بسیاری از نویسندگان برجسته دنیا تماس حاصل کرده ودر جریان افکار انها قرار گرفته ایم.

در این کتابخانه هر نفر می تواند تنها 2 کتاب به مدت 15 روز به امانت بگیرد .و از لحاظ سالن مطالعه که در زیر زمین کتابخانه می باشد و وسیع است تنها به عنوان مکانی برای درس خواندن کنکوری ها استفاده می شود وباید برای استفاده از ان جداگانه حق عضویت پرداخت و من ان را تجربه کرده ام در ان زمان که من به انجا رفتم سر وصدا و همهمه حضار به هیچ عنوان اجازه مطالعه به ادم نمی داد .الان چطور است دقیقا نمی دانم .در سطح کتابخانه یعنی محل جلوس کتابداران برای رفع ورجوع مشتریان چند میز وصندلی است که از انها تنها برای مطالعه روز نامه ومجله می شود استفاده کرد که در این جا هم اصلا وابدا ارامش وجود ندارد چرا که کتابدار عزیز اوقاتش را باهمکارانش که کارمندان قسمت فرهنگسرای سالمند وکانون کاردستی و چند مجموعه دیگر موجود در ان مکان می باشند به تفریح وصحبت وبگو و بخند در حد اعلای خودمی پردازند که انسان اگر بخواهد تنها یک مقاله از یک روزنامه یا مجله را در انجا بخواند بر اموات و پدر و مادر خودش لعن و نفرین می کند که چرا مزاحم طالع بینی خوانی اقایان وخانمهای محترم مسئول شده در واقع باید بگویم در بسیاری از امکنه این مملکت گل و بلبل این دید حاکم است که کارمند ومسئول اقا ست ومردم مراجعه کننده زیر دست .کور شوم اگر کلمه ای دروغ بر زبان اورده باشم .طرف راننده اتوبوس است کافیه یک سئوال بیشتر بپرسی می خواهد شکمت را سفره کند ،دیگری مسئول کتابخانه است مثل میر غضب که مسئول اعدام ادمی شده است، با مشتری رفتار می کند و....

ناگفته نماند کارمندان زن این کتابخانه به مراتب مودب تر و خوش روترند که حداقل ادم از وجودخودش در کتابخانه پشیمان نمی شود .اما باز من نمی توانم از این کتابخانه دست بکشم چرا که هنوز چیزی برای ارائه به من دارد .وهمیشه می گویم کاش خیلی های دیگر مثل من همین طور پابند این مراکز ناقص ومهجور واندک در کشور می شدند.

خوب پستم خیلی طولانی شد من از همه دوستانی که علاقه دارند تقاضا دارم از دانسته های خود از ترجمه ها از هر چه برای انها امکان پذیر است در رد یا تایید ویا در راستای این پست مطلب بنویسند ودر بلاگ خود به نمایش بگذارند ومرا از ان با خبر کنند تا من بتوانم یک مطلب مدون از این اظهارات جمع اوری نموده ونتیجه مطلوبی بدست اورم و راه را ادامه دهیم با تشکر از دوستان این مطلب ادامه دارد.


۲ نظر:

ناشناس گفت...

ba salam,misheh lotf konid va tozih bedid che komaki az dastam bar miyad agar dar tavanayim basheh darigh nakhaham kard .

ناشناس گفت...

سلام
از اشنایی با شما خوشحالم . بزودی سایتی را راه اندازی خواهم کرد که بخشی از آن مربوط به جهانگردی خواهد بود . شاید با هم بتوانیم همکاری کنیم. زنده باشی
www.tavajo.blogfa.com